اسرائیل رسماً در سال 1948 میلادی تاسیس شد. دوره تاریخی قبل از تاسیس آن به تلاشهای آرمانی یهودیان به علیا (بازگشت به سرزمینهای مقدس) برمیگردد که در جهت بازگشتن اقوام یهودی به سرزمین اسرائیل انجام گرفتهاست. این اقوام از حدود 2000 سال پیش، از قسمتهایی از این سرزمین رانده شدند، همواره تلاشهایی را برای بازگشتن به این منطقه انجام دادهاند. اوج این تلاشها در 2 سده اخیر و با شکل گیری جنبش صهیونیسم منجر به تاسیس کشور اسرائیل شد. در سال 1947 نیروهای انگلیس که فلسطین را به اشغال خود درآورده بودند خود را از مناسبات کنار کشیدند. برحسب طرح تقسیم ارائه شده توسط سازمان ملل قرار بر این بود که این منطقه بین اعراب و یهودیان به طور مساوی تقسیم شود و بیت المقدس(اورشلیم) نیز محدوده تحت نظارت سازمان ملل قرار گیرد تا از ایجاد برخورد جلوگیری شود. اعراب با تشکیل حاکمیتی یهودی به هر نحو، مخالف بودند و مخالفت خود را اعلام کردند. در 14 می 1948، چند ساعت پیش از پایان حاکمیت انگلیس بر فلسطین، تشکیل رژیم اسرائیل اعلام شد. در سال 1948 م. با اشغال قسمت اعظمی از فلسطین در محل باستانی کشور پادشاهی مکابیز، دولت اسرائیل در آسیای غربی در مشرق مدیترانه تشکیل شد. مساحت آن 21000 کیلومتر مربع و جمعیت آن 3690000 نفر است. پایتخت آن شهر تل آویو و شهرهای عمده آن اورشلیم و حیفا (بندر مهم) است. طبق قانون کنِسِت بنا بوده است برخلاف طرح تقسیم ارائه شده توسط سازمان ملل، پایتخت این کشور به اورشلیم منتقل شود و سفارتخانه های خارجی نیز به آنجا برود، اما تاکنون فقط ایالات متحده آمریکا این تصمیم را به رسمیت شناخته است و مرکز نمایندگی اصلی خود را به اورشلیم منتقل کرده است و عملا هنوز تل آویو پایتخت است. هرچند در منابع رسمی دولت اسرائیل، اورشلیم به عنوان پایتخت معرفی می شود و تل آویو تنها یک شهر مهم به شمار می آید. در پی تاسیس رژیم اسرائیل، ارتش های مصر، سوریه، اردن، لبنان و عراق به یکدیگر ملحق شدند و جنگ مشترکی را علیه اسرائیل به راه انداختند و به این ترتیب مرحله دوم از جنگ های اعراب و اسرائیل آغاز شد. پیشروی لبنان، عراق و سوریه از شمال تقریبا در نزدیکی مرز متوقف شد. حمله اردنی ها از شرق باعث تصرف شرق اورشلیم و محاصره بخش غربی آن توسط ارتش این کشور شد. اگرچه هاگانا موفق شد جلوی پیشروی آنها را بگیرد و در جبهه جنوبی نیز نیروهای ایرگون موفق به عقب راندن نیروهای مصری شدند. سازمان ملل در ابتدای ژوئن آتش بسی را برقرار کرد و در طول مدت همین آتش بس نیروی های رزمی اسرائیل شکل گرفتند. پس از چند ماه جنگ مجدد، آتش بس دیگری در سال 1949 شکل گرفت و مرزهای اولیه ای موسوم به خط سبز تعیین شد. به این ترتیب اسرائیل توانست 26درصد دیگر از منطقه غرب رودخانه اردن را تصرف کند. اردن نیز بخش هایی از جمله کوهستان های وسیع جودیا و سمیرا را در اختیار گرفت که کرانه باختری نامیده شد. مصر نیز کنترل ناحیه باریکی از ساحل مدیترانه را در اختیار گرفته که با نام نوار غزه شناخته می شود. طی جنگ، دیوید بن گوریون که اولین نخست وزیر کشور تازه تاسیس اسرائیل شده بود سعی در انحلال شاخه نظامی هاگانا و گروه های ایرگان و لهی(Lehi) و ادغام آنها در ارتش کرد. این دو گروه شاخه های تروری مخفی تشکیل داده بودند و مسوول قتل یک دیپلمات سوئدی بودند. پس از آن جمعیت زیادی از اعراب از سرزمین های به اشغال درآمده یهودی رانده شدند. تعداد این آورگان بین 600 تا 900 هزار نفر تخمین زده می شود و رقم رسمی سازمان ملل در این رابطه 711 هزار نفر است و تا به امروز نیز برخلاف نظر جامعه بین الملل و قطعنامه های متعدد سازمان ملل اجازه بازگشت به آنان داده نشده است. در طول یک سال پس از اعلان استقلال اسرائیل بازماندگان هولوکاست و یهودیان رانده شده از کشورهای عربی به این کشور مهاجرت کردند و در طول یک سال جمعیت این کشور بیش از 600 هزار نفر افزایش یافت.
اسرائیل چگونه به وجود آمد؟
در اوائل این قرن، (بریتانیا) بزرگترین دولت استعمارگر را تشکیل مىداد، براى جلوگیرى از نفوذ روزافزون (آلمان) که با سرعتى چون برق سراسر دنیا را فرا مىگرفت سعى کرد تا سدّى از انسانها در برابر آلمان بسازد، در این زمینه ارتباط هائى با هریک از کشورهاى جهان مانند: هلند، بلژیک، اسپانیا، پرتقال و ایتالیا به عمل آورد و در سال1907 کنفرانسى از بزرگترین سیاستمداران این کشورها تشکیل داد.
در پایان این کنفرانس که بیش از یک هفته طول کشید چنین اعلام شد: بزرگترین خطرى که ممکن است متوجه غرب شود بیرون رفتن سواحل دریاى مدیترانه از دست بریتانیا مىباشد.
چون این دریا که حلقه اتصال بین شرق و غرب را تشکیل مىدهد در دست مسلمانان است و مسلمانان یک ملّت واحدى هستند و داراى زمینهاى وسیع و منابع سرشارى مىباشند و احتمال مىرود که این ملّت بزرگ یک باره بپا خواسته و از قید اسارت، خویش را آزاد کرده، لذا به کشورهاى بزرگ توصیه مىشود که این ملّت واحد را متلاشى کرده و از اتّحاد و بیدارى آنها جلوگیرى کنند و در مرحله اوّل بایـد آفریـقا را از آسیا جـدا و منفصل کرد و هرگونـه اتحادى را بین این دو قاره از بین برد(1).
این نخستین عاملى بود که دولتهاى استعمارى را به فکر ایجاد یک دولت کاملاً اختلافى، آن هم در کنار دریاى مدیترانه انداخت، ولى تنها این را نمىتوان دلیل وجود اسرائیل دانست، زیرا یک عامل دیگرى هم در این امر سهیم بود و آن عامل دین بود.
ریشههاى این عامل را در سه هزار سال پیش باید جستجو کرد، یهود سالى که از فلسطین خارج شدند یعنى درست، سه هزار سال پیش بر فراق فلسطین گریه و زارى کردند، (حائط مبکى) یا دیوارِ نُدبه و گریه شاهد زنده براین گفتار است، این دیوار که در شهر بیتالمقدّس است، ناظر گریه و زارىهاى زیادى بوده، که آخرین آنها، گریههاى شوقى بود که از نخست وزیر، علما و سران یهود پس از شکست مسلمانان، پاى آن شنیده شد(2).
البته به قول بزرگترین تاریخ دادن عربى آقاى (فلیب حتى) در تاریخ نامى از دولت اسرائیل برده نشده است(3).
ولى (بن گوریون)(4) مىگوید: لازم نیست که نام اسرائیل در تاریخ درج شده باشد، همین قدر کافى است که ما این دولت را از هزارها سال پیش در قلبهاى خود بنا کردهایم ما نام اسرائیل را از عصر یسوعا براین شهر نهادیم و در تاریخ هم اسم آن موجود است و آن بلاد (یهوذا) است.
هنگامى که ما ازاین شهر بسیار کوچک خارج شدیم، آن را در اعماق قلبهایمان حمل کردیم و تا به حال نام هریک از کوهها، درّهها و شهرهاى آن را در ذهن داریم(5).
در سال 117 (بارکوخیا) بنى اسرائیل را جمع کرد و آنها را براى تأسیس دولتى در فلسطین دعوت کرده ولى شکست خورد و این آرزو را به گور برد.
پس از این، حرکات مسلحانه براى تأسیس دولتى در این منطقه بسیار واقع شده ولى هیچ یک پیروز نگشته، تا آن که در سال1897 در شهر بال واقع در سوئیس کنفرانسى به ریاست (تیو دور هرتسل) تشکیل شده تا اولین گامها را براى ایجاد آن دولت بردارند.
هرتسل در سال1895 کتابى به نام (دولت یهود) به رشته? تحریر در آورد و در آن از یهود خواسته بود که دولتى در فلسطین یا آرژانتین تأسیس کنند(6).
این کتاب که سر و صداى زیادى در جهان آن روز بپا کرد، به هرتسل فهماند که این پیشنهاد موافقان زیادى دارد و لذا فورا به ترکیه مسافرت کرده و از سلطان عبدالحمید درخواست کرد که در مقابل دریافت مبالغ زیادى، به یهود اجازه بدهد تا وارد فلسطین شوند(7). ولى چون سلطان عبدالحمید، این پیشنهاد را رد نمود، هرتسل به بریتانیا متوسل شد و بالاخره بریتانیا را راضى کرد که صحراى سینا را بدهد، چند مهندس یهودى با همکارى مهندسین انگلیسى براى کاوش به صحراى سینا رهسپار مصر شدند ولى چون زمینهاى صحراى سینا شن زار بود از آن صرف نظر کرده و براى استعمار فلسطین، نقشههاى جدیدى ریختند.
درست در همین روزها بود که جنگ جهانى اوّل شروع شد (1914م) و نگرانى عجیبى، جهان و به خصوص یهود را فرا گرفته بود.
این جنگ که نسبت به بریتانیا بسیار وحشتناک به نظر مىرسید، یک نوید بسیار درخشندهاى براى یهود بود و در همان وقت که رهبران انگلیسى از ترس، خواب نمىرفتند، یهود، در کمال آرامش و خوشحالى بسر مىبردند، زیرا بریتانیا سعى مىکرد آمریکا را داخل جنگ کند و از این راه جبهه خود را تقویت نماید ولى چون سیاست آمریکا بدست یهود بود، احتیاج شدیدى به آنها پیدا کرد.
یهود که براى یک چنین روزى دقیقه شمارى مىکردند، فرصت را غنیمت شمرده و متعهد شدند که در مقابل آن که بریتانیا دولتى براى یهود در فلسطین تشکیل دهد، آمریکا را به هر طورى که شده داخل جنگ کنند.
(جیرالدکى اسمیت) مىگوید: بدون شک یگانه کسى که توانست آمریکا را وارد جنگ کند، صهیونیست بود، نقشه این دسیسه بزرگ را در یک خانه بسیار کوچک واقع در حومه شهر لندن بدست آقاى (جیمس مالکولم) کشیده شد و سرانجام به پیروزى رسید(8).
و با این عمل بزرگترین پیروزى را در درجه اوّل نصیب یهود و در درجه دوّم نصیب بریتانا کرد.
(جیمس مالکولم) در خاطرات خود مىنویسد: در موضوع وارد شدن آمریکا در جنگ اوّل، من نقش مهمّى را دارا بودم و با سفرهاى متعدد خود به آمریکا، فرانسه و بقیه شهرهاى اروپائى و نشر مقالات مفصلى در مجله تایمز لندن و روزنامههاى آمریکا توانستم نظر رهبران این کشورها را به یهود جلب کنم.
و از طرف دیگر مذاکرات بسیار وسیعى با رؤساى یهود در آمریکا و رهبران سیاسى آن کشور به عمل آورده و سرانجام در بهار سال1917م آمریکا را وارد جنگ کردم(9)در این وقت آقاى (حاییم وایزمن) رهبر صهیونیستها با آقایان (روتشیلدبر، لوید جورج، وینستون چرچیل و بلفور) فشار آوردند که فورا تصویب نامهاى براى حکومت یهود در فلسطین، صادر کنند. بریتانیا هم که قبلا یک چنین وعدهاى به آنها داده بود، وزارت جنگ را موظف کرد که صورت این عهدنامه را طورى بنویسد که یهود را راضى کرده و عواطف و احساسات عرب را تحریک نکند.
باز مالکولم مىنویسد: قبل از آن که پیش نویسى نوشته و عهدنامهاى مطرح شود من با مارشال (حداد پاشا) نماینده (شریف حسین) امیر حجاز ملاقات کرده و موضوع را چنین شرح دادم: مىدانید که اگر آمریکا وارد جنگ نشود براى شما و ما بسیار زیانآور تمام خواهد شد و چون رؤساى یهود و صهیونیستها حاضر شدهاند در مقابل آنکه بریتانیا تصویبنامهاى مبنى بر آن که یهود بر جزئى از فلسطین حکومت داشته باشند، آمریکا را به حومه جنگ بکشند....
بنا بر این از شما خواهش مىشود که در این باره از هرگونه تحریک عواطف و احساسات مردم جلوگیرى کنید.
البته من چندین بار هم با (لورنس) ملاقات کردم، او نیز موافقت خود را با این نقشه اعلام نمود. در این وقت بریتانیا از دکتر (وایزمن) که سمت رهبرى صهیونیستها را داشت خواهش کرد که تصویب نامهاى را او بنویسد.
(وایزمن) تصویب نامه را از زبان بلفور وزیر امور خارجه خطاب به روچیلد یهودى چنین نوشت:
عزیزم آقاى روچیلد:
حکومت بریتانیا به نظر عطف به ایجاد میهن براى یهود در فلسطین مىنگرد و براى تسهیل آن منتهاى کوشش خود را مبذول خواهدداشت ولى نباید حقوق مدنى، سیاسى و دینى طوائف غیر یهودى مهدور شود، چنانچه حقوق سیاسى و پستهاى برجستهاى که یهود در بقیه بلاد در دست دارند نباید از دست آنها گرفته شود.
سپس آن را به قاضى (براندیس) در واشنگتن تلگراف کرده تا موافقت (ویلسن) را بگیرد. و پس از آن که ویلسن بر آن موافقت کرد (آرثر جیمس بلفور) که وزیر خارجه بریتانیا بود، آن را به امضاء رسانده و بدست روچیلد یهودى ثروتمندترین مرد آن روز جهان داد.
این عهدنامه در روز2 نوامبر1917 م، یعنى درست یکسال پیش از سقوط خلافت اسلامى و احتلال فلسطین از طرف انگلیس، به امضاء رسید. ولى مسلمانان پس از احتلال در سال1918م از آن با خبر شدند(10).
در سال1920 دولت بریتانیا اعلام کرد از این به بعد حکومت نظامى فلسطین به حکومت مدنى مبدّل خواهد شد.
یهود که منتظر یک چنین روزى بودند، فورا تصویب نامهاى را به امضاء سران کنفرانس حلفاء (متفقین) که در (سان ریمو) به تاریخ25 نوامبر1920 م، منعقد شده بود در آورده که در آن چنین آمده بود: باید فلسطین را در یک موقعیّت ادارى و سیاسى قرار داد که یهود براى تأسیس میهن ناسیونالیسم خود تمام آزادى را داشته باشد و حکومت انتداب، هجرت به فلسطین را تقویت بنماید و براى این موضوع توصیه مىشود که کابینهاى براى رسیدگى به امور یهود مهاجر تأسیس شود تا هم ناظر عملیات هجرت باشد و هم مهاجرین را مسکن و کار بدهد و امتیازات شرکتها را اولاً به یهود بدهند تا براى تأسیس چنین میهنى بتوانند به نحو احسن کوشش کنند.
این تصویب نامه را سازمان ملل متحد که خود دست نشانده یهود بود(11)، در سال1922 تصویبب کرد و فورا بریتانیا آقاى (هربرت صموئیل) یهودى را بعنوان نماینده سامى بریتانیا به فلسطین اعزام داشت.
صموئیل که مدّت پنجاه سال در فلسطین بود تعداد ششصد هزار یهودى مهاجر را در این منطقه سکونت داد و پستهاى مهم را به آنها واگذار کرد و هرچه زمین بود، با سرنیزه از عربها خریدارى کرده بدست یهود داد و امتیاز تجارت خارجى را منحصرا به یهود داد حمل سلاح را بر عربها ممنوع کرد، در صورتى که تسهیلات فراوانى براى خـریدارى اسلـحه نسبت به یـهود مبذول داشت(12).
فورد مىگوید: اگر جهان مىدانست، یا به او اجازه مىدادند که مردم دنیا بدانند چگونه یهودیان زمینهاى فلسطین را از دست عربها بیرون آوردند، چنان نفرت و بىزارى نسبت به یهود در دل آنها ایجاد مىشد که هرگز از یاد نمىرفت و بدون شبهه تمام کارها با معرفى (صموئیل) نماینده بریتانیا انجام مىگرفت، ولى مگر ممکن بود کسى از این واقعهها و دزدیها و آدمکشیها صحبتى به زبان آورد؟
حتّى یکى ازکارمندان دولت بریتانیا وقتى خواست به دولت خود گزارشى راجع به زمین دزدى یهود بدهد، فورا از وظیفه خود برکنار شد(13).
از شروع جنگ جهانى اوّل همه فهمیدند که چه کاسهاى زیر نیمکاسه مخفى است و لذا (شریف حسین) امیر مکّه نامهاى در14/ژوئیه/1915 به رهبران بریتانیا نوشته و از آنها درخواست کرد که مرزهاى کشورهاى عربى را تعیین کنند، در این زمینه نامههائى رد و بدل شده و سرانجام بریتانیا به شریف حسین اطمینان داد که فلسطین جزو کشورهاى عربى و مرزهاى آن محفوظ خواهد بود(14).
ولى آیا بریتانیا به وعده خود وفا کرد؟
آقاى عبدالله التل مىنویسد: قوانین بریتانیا در زمان انتداب، تمام درها را به روى مهاجرت یهود به فلسطین گشوده بود، بطورى که آقایان یهودى پیش از آن که از شهرهاى خود در آلمان و پولندا و آمریکا خارج شوند به آنها گذرنامه فلسطینى داده مىشد! در صورتى که عربهائى که از شرق اردن و سوریه به فلسطین آمده بودند و سالهاى درازى در آنجا سکونت داشتند اجنبى محسوب مىشدند!
و از طرف دیگر تمام قواى بریتانیا براى حمایت از یهود در تحت اختیار آنها بود! و براى سرکوب و جلوگیرى از هرگونه شورشى از طرف عربها پایگاه نظامى و قدرتى در شرق اردن به وجود آورد تا آن که دولت اسرائیل بدون هیچ دغدغه و دردسرى تشکیل شود(15)!
تا اینجا بریتانیا نقش خود را خوب بازى کرد و از این به بعد مىبایستى آمریکا وارد کار بشود و سرانجام اسرائیل بدست او تأسیس گردید و این افتخار بزرگ نصیب او گشت.
نویسنده معروف انگلیسى (دوجلاس رید) مىنویسد: در اواخر جنگ جهانى دوّم (ترومان) رئیس جمهورى اسبق آمریکا در خواست کرد که تعداد100000 یهودى به فلسطین مهاجرت نمایند، فلسطین را بین یهود و مسلمانان تقسیم کنند، با آن که همین آقاى ترومان در سال1947 در پارلمان آمریکا اعلام کرده بود که آمریکا هرگز راضى نیست که سرنوشت ملّتى بدون رضایت آن تعیین گردد. به هر جهت هر آنچه آقاى مارشال وکیل وزارت امور خارجه خواست خطرهاى تقسیم شده را به آقاى ترومان گوشزد کند و او را از این کار منصرف سازد فایده نبخشید و پیش از آن که قواى نظامى بریتانیا از فلسطین خارج شوند یعنى در14/ مى/1948 دولت آمریکا به اسرائیل اعتراف کرد.
این اعتراف حتّى نسبت به نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد غیر منتظره و ناگهانى بود.
در اثر این اعتراف ناگهانى جنگ خونینى میان عربها واسرائیل شروع شده و مارشال استعفا داد.
در همین زمان سازمان ملل متحد تشکیل جلسه داد و براى رفع اختلافات اعراب و اسرائیل و پایان دادن به جنگ در آن منطقه قطع نامه? تقسیم را صادر کرد. به موجب این قطعنامه، مقرّر شد، صحراى (نقب) در اختیار یهود و (جلیل) دست عربها باشد. سازمان ملل براى اجراى این قطعنامه، آقاى (کونت برنادوت) را به فلسطین اعزام کرد و چون عربها حاضر نشدند صحراى نقب را به یهود واگذار کنند برنادوت پیشنهاد کرد، که اگر عربها راضى نیستند، نقب را به یهود بدهند، بر یهود لازم است که (جلیل) را گرفته و از نقب صرف نظر کنند، در اثر این پیشنهاد یهود آقاى برنادوت را بدون هیچگونه مقدمهاى کشتند و با آن که برنادوت نماینده سازمان ملل بود قاتل او آزاد شد و در عوض نیویورک از رئیس عصابه? (اشترن) (قاتل برنادوت) استقبال شایانى بعمل آورد. و عجیب آن که هرکس از شخصیّتهاى آمریکا با قرارداد تقسیم مخالفت مىکرد، فورا کشته مىشد و یا از منصبش برکنار مىشد، مثلاً (جیمس فرستال) که یکى از مخالفان قرارداد تقسیم بود وکیل وزارت جنگ بود اوّل او را از منصبش برکنار نمود، در اثر فشارهاى گوناگون یهود خودکشى کرد(16).
این را هم به تاریخ باید اضافه کرد که سران لشکرهاى عربى در آن جنگ خیانت کردند و در عوض آن که زمینهاى فلسطین را از یهود بگیرند، زمینهاى زیادى را هم به آنها دادند و در نتیجه، جنگ به نفع یهود تمام شد. مثلاً اگر جنگ نمىشد یهود فقط بر3/5 میلیون دونم سیطره داشتند و حال آن که پس از جنگ، زمینهاى اسرائیل به (27.027.023) دونم رسید(17).
و آوارگان این جنگ1000000 انسان بودند!
و تمام اموال و دارائى که از مسلمانان گرفتند بیش از 95.000.000.000 ریال در سال منافع او بوده است(18)!
اسرائیل پس از جنگ تعداد202 قریه را تغییر داد و بیش از200 مسجد را خراب کرد و اکثر مقابر را نبش نمود و حتّى سنگهاى روى آنها را دزدیده و به یهود فروخت(19).
ناگفته نماند که پس از قیام اسرائیل نخستین کشورهائى که آن را به رسمیّت شناختند، آمریکا و انگلیس، سپس شوروى سابق و رفقاى آن بودند!
و به گفته علوبه: شوروى سابق و آمریکا در هیچ موضوعى اتفاق نکردند جز در به رسمیّت شناختن اسرائیل(20)!
بنا بر این اگر سؤال شود: (اسرائیل چگونه به وجود آمد)؟
در جواب باید گفت: (با نیرنگ آمریکا و بریتانیا و غفلت مسلمانان و تلاش یهود)!
1 ـ (قضایانا فىالامم المتّحدة)، تألیف خیرى حماد، صفحه126.
2 ـ (الأیام الحاسمة قبل معرکة المصیر)، تألیف محمود شیت خطاب، چاپ بغداد1387 هجرى قمرى.
3 ـ (تذکرة عودة)، تألیف ناصرالدین نشاشیبى، صفحه15.
4 ـ نخست وزیر اسبق اسرائیل.
5 ـ همان مدرک، صفحه16.
6 ـ (تاریخ الحرکة الصهیونیة)، تألیف دکتر آلن تایلر.
7 ـ همان مدرک.
8 ـ (قضایانا فىالامم المتحدة)، صفحه128.
9 ـ (دراستان فىالفضیلة)، صادره لندن1953.
10 ـ (خطرالیهودیة العالمیة)، صفحه239.
11 ـ براى توضیح بیشتر به کتاب (When Prophets Speak)، تألیف لیتمان روزنتال یهودى مراجعه شود.
12 ـ (خطر الیهودیة العالمیة)، صفحه242.
13 ـ (الیهودى العالمى)، تألیف هنرى فورد، صفحه154.
14 ـ تفاصیل این نامهها در کتاب (فلسطین والضمیر الانسانى) صفحه101 درج شده است.
15 ـ (خطرالیهودیة العالمیة علىالاسلام والمسیحیة)، صفحه243.
16 ـ به کتاب (فى جهة ما جنوب السویس)، تألیف دوجلاس رید مراجعه شود.
17 ـ (خطرالیهودیة العالمیة)، صفحه307.
18 ـ تذکرة عودة، صفحه29.
19 ـ اضطهاد العرب، جامعة الدول العربیة، چاپ قاهره1955 م.
20 ـ (فلسطین والضمیر الانسانى) تألیف علوبه.
برخی افراد وقتی که خواب هستند کلماتی را بیان میکنند که در بسیاری از موارد موقتی بوده و تحت شرایط خاصی ایجاد میشود با این حال این صحبتها نیازمند بررسی است زیرا ممکن است خود فرد اصلا متوجه نشود.
به نقل از ایبیسینیوز، حرف زدن در خواب در افراد و شرایط مختلف متفاوت است اما اصولا در خواب عمیق یعنی مرحله 3 و 4 خواب اتفاق میافتد که شخص به گونهای حرف میزند که گویی در رویا است فقط در موارد حاد مانند بیداری عمل میکند.
بیشتر افراد از آنچه در خواب میگویند بیاطلاع هستند و حتی ناراحت میشوند. گاهی ممکن است این افراد علاوه بر حرف زدن دست و پای خود را نیز حرکت داده و یا حتی در خواب راه بروند. گاهی هم با اضطراب از خواب بیدار میشوند اما صبح روز بعد همه چیز فراموش میشود.
حرف زدن در خواب بسیار بیضرر است. البته بهطور حتم اطرافیان را نگران کرده و ممکن است آنان به ویژه همسر فرد با صدای او از خواب بیدار شود اما مشکل جدی ایجاد نمیکند.
علت این مساله هنوز کاملا معلوم نیست اما به نظر میرسد بیشتر در افرادی وجود دارد که تحت فشارهای شدید روحی هستند یا به دلایل دیگری بیمارند. حرف زدن در خواب ممکن است در کودکان با ترسهای شبانه مرتبط باشد و در بزرگسالان با خرخر.
? در آرزوی خوابی شیرین
اگر میخواهید بهتر بخوابید به موارد زیر توجه کنید؛
? پرخوری و کم خوری موجب اختلال در خواب میشود. خوردن یک غذای سبک قبل از خواب به بهتر شدن خواب کمک میکند، در حالی که پرخوری سبب اختلال در سیستم هضم و در نتیجه بیخوابی میشود.
? کافئین در خواب اختلال ایجاد میکند.
هر نوع غذا و نوشیدنیای دارای کافئین مثل قهوه، کوکاکولا و شکلات سبب بیخوابی میشود، البته در افراد مختلف، تاثیر آن متفاوت است.
? خوردن چربی را فراموش کنید. خوردن غذاهای خیلی چرب سبب به هم خوردن سیستم هضم و گوارش و در نتیجه بیخوابی میشود.
? دیر وقت شام نخورید. افرادی که مشکل معده مثل برگشت اسیدمعده و یا ترش کردن دارند، نباید دیر وقت غذا بخورند و لازم است از خوردن غذاهای سنگین خودداری کنند، زیرا غذای سنگین تخلیه شدن معده را به تعویق میاندازد.
خوابیدن با معده پر، باعث تحریک اسیدها و مایعات معده و روده میشود و آنها را به سمت مری میراند، بنابراین حالت ترش کردن ایجاد شده و سبب ایجاد تغییراتی در خواب میشود. توجه داشته باشد، نوشیدن بیش از اندازه مایعات قبل از خواب نیز مشکلساز است.
? شیر و عسل به بهبود خواب کمک میکند. شیر دارای آمینواسیدی به نام تریپتوفان است که تریپتوفان موجب افزایش مقدار داروی مسکن طبیعی در مغز به نام سروتونین میشود. به همین دلیل بیشتر پزشکان نوشیدن شیر قبل از خواب به همراه یک قاشق چایخوری عسل توصیه میکنند.
مخلوط شیر و موز نیز به بهبود خواب کمک کرده و به بدن ویتامین 6 B میرساند. این ویتامین به تبدیل تریپتوفان به سروتونین کمک میکند.
برخی از انواع گیاهان و داروهای گیاهی نیز به بهبود خواب کمک میکند. بهطور مثال گیاه سنبل کوهی تاثیری شگفتانگیز در این زمینه برجای میگذارد.
پزشکان معتقدند سنبل کوهی سبب آرامش سیستم عصبی و راحتی بافت ماهیچهها میشود، بنابراین دم کردن سنبل در یک قوری چای توصیه میشود. علاوه بر سنبل، چای بابونه، نعناع و لیمو عمانی نیز به خواب بهتر و آرامتر کمک میکند.