شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

چراغ جادو

mahdi-M.N

+ خداوند از عزراييل پرسيد : تابحال گريه نکردي زمانيکه جان بني آدمي را ميگرفتي؟ جواب داد:يک بارخنديدم يک بار گريه کردم و يک بار ترسيدم "خنده ام" زماني بود که به من فرمان دادي جان مردي را بگيرم ??، او را در کنار کفاشي يافتم که به کفاش ميگفت کفشم را طوري بدوز که يک سال دوام بياورد ! به حالش خنديدم و جانش را گرفتم . "گريه ام " زماني بود که به من دستور دادي جان زني را بگيرم ، او را در بيابان گرم و بي
mahdi-M.N
93/4/10
mahdi-M.N
، او را در بيابان گرم و بي آب و درختي يافتم که در حال زايمان بود .منتظرم ماندم تا نوزادش را به دنيا امد سپس جانش را گزفتم . دلم به حال آن نوزاد بي سرپناه در ان بيابان گرم سوخت و گريه کردم . "ترسم" زماني بود که به من امر کردي جان فقيهي را بگيرم ، نوري از اتاقش مي آمد هر چه نزديک تر ميشدم نور بيشتر ميشد و زماني که جانش را گرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم ... در اين هنگام خدا به عزراييل گفت
mahdi-M.N
: ميداني آن عالم نوراني کيست؟ ... او همان نوزاديست که در بيابان به حالش گريستي ، من مسئوليت حمايتش را عهده دار بودم . هر گز گمان مکن که با وجود من ،موجودي در جهان بي سرپناه خواهد بود
mahdi-M.N
Emsar* چه فرقي
چراغ جادو
mahdi-M.N
رتبه 0
0 برگزیده
399 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
mahdi-M.N عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top