مهدي نوروزي - پيام‌هاي ارسالي ?RSS=0 مهدي نوروزي - پيام‌هاي ارسالي fa ParsiBlog.com RSS Generator Wed, 01 May 2024 22:29:44 GMT مهدي نوروزي / http://koshkir.parsiblog.com/Feeds/11778779/ <span class="mb">/</span> Tue, 10 Oct 2017 16:51:00 GMT چرا موس از سمتِ راستِ مانيتور ميره بيرون، ولي از سمت چپ نميره بيرون؟؟!! ... نه واقعن سواله برام!!! چرا؟؟!!! . . . . . . . . . يني نامردي اگه امتحان کني ولي لايک نکني! http://koshkir.parsiblog.com/Feeds/8730212/ <span class="mb">چرا موس از سمتِ راستِ مانيتور ميره بيرون، ولي از سمت چپ نميره بيرون؟؟!! ... نه واقعن سواله برام!!! چرا؟؟!!! . . . . . . . . . يني نامردي اگه امتحان کني ولي لايک نکني!</span> Fri, 04 Jul 2014 15:18:00 GMT ميگن يه روز جبرئيل ميره پيش خدا گلايه ميکنه که: آخه خدا، اين چه وضعيه؟ ما يک عده ايروني توي بهشت داريم که فکر ميکنن اومدن خونه باباشون! به جاي رداي سفيد، همه شون لباس هاي مارک دار و آنچناني ميخوان! بجاي پابرهنه راه رفتن کفش نايک و آديداس درخواست ميکنن. هيچ کدومشون از بالهاشون استفاده نميکنن، ميگن بدون 'بنز' يا 'ب ام و' يا 'تويوتا لکسوز' جائي نميرن! اون بوق و کرناي من هم گم شده... http://koshkir.parsiblog.com/Feeds/8721315/ <span class="mb">ميگن يه روز جبرئيل ميره پيش خدا گلايه ميکنه که: آخه خدا، اين چه وضعيه؟ ما يک عده ايروني توي بهشت داريم که فکر ميکنن اومدن خونه باباشون! به جاي رداي سفيد، همه شون لباس هاي مارک دار و آنچناني ميخوان! بجاي پابرهنه راه رفتن کفش نايک و آديداس درخواست ميکنن. هيچ کدومشون از بالهاشون استفاده نميکنن، ميگن بدون &apos;بنز&apos; يا &apos;ب ام و&apos; يا &apos;تويوتا لکسوز&apos; جائي نميرن! اون بوق و کرناي من هم گم شده...</span> Tue, 01 Jul 2014 23:56:00 GMT سر ک?س ر?اض? بود?م,پسرا تا استاد روشو م?کرد سمت تخته سوت م?زدن! ?ه ن?م ساعت? بود داشتن ا?ن کاروتکرارم?کردن تو ?ه ک?س 50 نفر? اونم مختلط فک کن ?هو استاد برگشت گفت,م?خوام براتون ?ه خاطره تعر?ف کنم: وقت? دانشجو بودم با ?ک? از هم ک?س? ها? دخترم دوس شدم ?ه چند وقت با هم بود?م شب? که د?گه فارغ التحص?ل شد?م تا صبحش با هم بود?م! از اون شب شش ماه گذشت ?ه روز بم زنگ زد گفت : من ازت حامله ام بعد کل? جرو ب http://koshkir.parsiblog.com/Feeds/8739062/ <span class="mb">سر ک?س ر?اض? بود?م,پسرا تا استاد روشو م?کرد سمت تخته سوت م?زدن! ?ه ن?م ساعت? بود داشتن ا?ن کاروتکرارم?کردن تو ?ه ک?س 50 نفر? اونم مختلط فک کن ?هو استاد برگشت گفت,م?خوام براتون ?ه خاطره تعر?ف کنم: وقت? دانشجو بودم با ?ک? از هم ک?س? ها? دخترم دوس شدم ?ه چند وقت با هم بود?م شب? که د?گه فارغ التحص?ل شد?م تا صبحش با هم بود?م! از اون شب شش ماه گذشت ?ه روز بم زنگ زد گفت : من ازت حامله ام بعد کل? جرو ب</span> Mon, 07 Jul 2014 23:13:00 GMT مادرش آلزايمر داشت... بهش گفت: مادر يه بيماري داري . بايد بخاطر همين ببريمت آسايشگاه سالمندان مادر گفت: چه بيماري ؟ گفت آلزايمر... گفت: يعني همچيو فراموش ميکني... مادر گفت: مثل اينکه خودتم همين بيماري رو داري...! گفت : چطور ؟ مادر گفت انگار يادت رفته با چه زحمتي بزرگت کردم ... چقدر سختي کشيدم تا بزرگ بشي ... کمر خم کردم تا قد راست کني ... پسر رفت تو ي فکر ...! برگشت به مادرش گفت : مادر منو ببخش گف http://koshkir.parsiblog.com/Feeds/8712934/ <span class="mb">مادرش آلزايمر داشت... بهش گفت: مادر يه بيماري داري . بايد بخاطر همين ببريمت آسايشگاه سالمندان مادر گفت: چه بيماري ؟ گفت آلزايمر... گفت: يعني همچيو فراموش ميکني... مادر گفت: مثل اينکه خودتم همين بيماري رو داري...! گفت : چطور ؟ مادر گفت انگار يادت رفته با چه زحمتي بزرگت کردم ... چقدر سختي کشيدم تا بزرگ بشي ... کمر خم کردم تا قد راست کني ... پسر رفت تو ي فکر ...! برگشت به مادرش گفت : مادر منو ببخش گف</span> Sat, 28 Jun 2014 23:10:00 GMT خداوند از عزراييل پرسيد : تابحال گريه نکردي زمانيکه جان بني آدمي را ميگرفتي؟ جواب داد:يک بارخنديدم يک بار گريه کردم و يک بار ترسيدم "خنده ام" زماني بود که به من فرمان دادي جان مردي را بگيرم ??، او را در کنار کفاشي يافتم که به کفاش ميگفت کفشم را طوري بدوز که يک سال دوام بياورد ! به حالش خنديدم و جانش را گرفتم . "گريه ام " زماني بود که به من دستور دادي جان زني را بگيرم ، او را در بيابان گرم و بي http://koshkir.parsiblog.com/Feeds/8712343/ <span class="mb">خداوند از عزراييل پرسيد : تابحال گريه نکردي زمانيکه جان بني آدمي را ميگرفتي؟ جواب داد:يک بارخنديدم يک بار گريه کردم و يک بار ترسيدم &quot;خنده ام&quot; زماني بود که به من فرمان دادي جان مردي را بگيرم ??، او را در کنار کفاشي يافتم که به کفاش ميگفت کفشم را طوري بدوز که يک سال دوام بياورد ! به حالش خنديدم و جانش را گرفتم . &quot;گريه ام &quot; زماني بود که به من دستور دادي جان زني را بگيرم ، او را در بيابان گرم و بي</span> Sat, 28 Jun 2014 17:44:00 GMT چرا موس از \پاين مانيتور ميره بيرون، ولي ازبالا نميره بيرون؟؟!! ... نه واقعن سواله برام!!! چرا؟؟!!! . . . . . . . . . يني نامردي اگه امتحان کني ولي لايک نکني! http://koshkir.parsiblog.com/Feeds/8730215/ <span class="mb">چرا موس از \پاين مانيتور ميره بيرون، ولي ازبالا نميره بيرون؟؟!! ... نه واقعن سواله برام!!! چرا؟؟!!! . . . . . . . . . يني نامردي اگه امتحان کني ولي لايک نکني!</span> Fri, 04 Jul 2014 15:19:00 GMT شمام تو امتحانا هرچي سوال بلد بوديد 0/5 نمره داشت . . . . . . . . . هر چي بلد نبوديد 2 نمره ؟ http://koshkir.parsiblog.com/Feeds/8730242/ <span class="mb">شمام تو امتحانا هرچي سوال بلد بوديد 0/5 نمره داشت . . . . . . . . . هر چي بلد نبوديد 2 نمره ؟</span> Fri, 04 Jul 2014 15:27:00 GMT به بابام گفتم اگر 100 ميليون بهت بدن تو حاضري منو به قتل برسوني؟ . . . . . . . . . . الان 20 دقيقه است تو فکر رفته يه لبخند مسخره هم رو لبشه هي زير چشمي به من داره نگاه ميکنه :| http://koshkir.parsiblog.com/Feeds/8721305/ <span class="mb">به بابام گفتم اگر 100 ميليون بهت بدن تو حاضري منو به قتل برسوني؟ . . . . . . . . . . الان 20 دقيقه است تو فکر رفته يه لبخند مسخره هم رو لبشه هي زير چشمي به من داره نگاه ميکنه :|</span> Tue, 01 Jul 2014 23:52:00 GMT د?شب شروع کردم با دوس دخترم دعوا که آره من مطمئنم تو با کس د?گه ا? هست?! . . . .. . . اونم آخرش گفت بابا اص? اگه شک دار? ب?ا خطامونُ عوض ! ه?چ? د?گه د?دم آبروم در خطره بش گفتم نه عشقم من به تو اعتماد کامل دارم : ( http://koshkir.parsiblog.com/Feeds/8721309/ <span class="mb">د?شب شروع کردم با دوس دخترم دعوا که آره من مطمئنم تو با کس د?گه ا? هست?! . . . .. . . اونم آخرش گفت بابا اص? اگه شک دار? ب?ا خطامونُ عوض ! ه?چ? د?گه د?دم آبروم در خطره بش گفتم نه عشقم من به تو اعتماد کامل دارم : (</span> Tue, 01 Jul 2014 23:53:00 GMT تست کوتاه اما جالب ابتدا براي چند لحظه به کف دستتان نگاه کنيد. پس از ان به ناخن هاي همان دستتان نگاه کنيد. (تاوقتي اين دو کار را نکرده ايد اخر مطلب رو نخونيد وگر نه ارزشش رو از دست ميده سر کاري نيست.) http://koshkir.parsiblog.com/Feeds/8719191/ <span class="mb">تست کوتاه اما جالب ابتدا براي چند لحظه به کف دستتان نگاه کنيد. پس از ان به ناخن هاي همان دستتان نگاه کنيد. (تاوقتي اين دو کار را نکرده ايد اخر مطلب رو نخونيد وگر نه ارزشش رو از دست ميده سر کاري نيست.)</span> Mon, 30 Jun 2014 23:50:00 GMT مجري: بچه ها...هم شيريني خريدم،هم شکلات،هم بستني بچه ها: به به... مجري: ولي هيچکدومو بهتون نميدم! پسرعمه: اي بابا اين ديگه چه حرکتيه؟...ما کلي آنزيم آزاد کرديم،جواب هيپوتالاموس مارو کي ميده؟ مجري: فقط به يه شرط اينارو بهتون ميدم،بايد بگين گلاي گلدون منو کي خورده فاميل: اين کره خر! جيگر: من گل نميخورم! من گل نميخورم! من گل نميخورم! فاميل: تا حالا فکر ميکرد جيگره،حالا حتماٌ فکر ميکنه بوفونه! پسرعمه: http://koshkir.parsiblog.com/Feeds/8717062/ <span class="mb">مجري: بچه ها...هم شيريني خريدم،هم شکلات،هم بستني بچه ها: به به... مجري: ولي هيچکدومو بهتون نميدم! پسرعمه: اي بابا اين ديگه چه حرکتيه؟...ما کلي آنزيم آزاد کرديم،جواب هيپوتالاموس مارو کي ميده؟ مجري: فقط به يه شرط اينارو بهتون ميدم،بايد بگين گلاي گلدون منو کي خورده فاميل: اين کره خر! جيگر: من گل نميخورم! من گل نميخورم! من گل نميخورم! فاميل: تا حالا فکر ميکرد جيگره،حالا حتماٌ فکر ميکنه بوفونه! پسرعمه:</span> Mon, 30 Jun 2014 12:29:00 GMT دانلود آهنگ جديد و فوق العاده زيباي مرتضي پاشايي به نام نگران مني:http://dl.behmusic261.com/music/1393/tir/Irani/Morteza%20Pashaei%20-%20Negarane%20Mani%20(Mahe%20Asal).mp3 http://koshkir.parsiblog.com/Feeds/8715832/ <A href='http://koshkir.ParsiBlog.com/Posts/126/' class=gl ls="http://koshkir.ParsiBlog.com/Posts/126/"><span class="mb">دانلود آهنگ جديد و فوق العاده زيباي مرتضي پاشايي به نام نگران مني:http://dl.behmusic261.com/music/1393/tir/Irani/Morteza%20Pashaei%20-%20Negarane%20Mani%20(Mahe%20Asal).mp3</span></A> Sun, 29 Jun 2014 22:53:00 GMT سره به مادرش گفت با اين قيافه ترسناكت چرا اومدي مدرسه؟ مادر گفت غذاتو نبرده بودي،نميخواستم گرسنه بموني.پسر گفت اي كاش نميومدي تا باعث خجالت و شرمندگي من نشي... هميشه از چهره مادرش با يک چشم خجالت ميکشيد.. چندسال بعد پسر در 1شهر ديگه دانشگاه قبول شد و همون جا کار پيدا کرد و ازدواج كرد و بچه دار شد. خبر به گوش مادر رسيد . مادر گفت بيا تا عروس و نوه هامو ببينم. http://koshkir.parsiblog.com/Feeds/8712766/ <span class="mb">سره به مادرش گفت با اين قيافه ترسناكت چرا اومدي مدرسه؟ مادر گفت غذاتو نبرده بودي،نميخواستم گرسنه بموني.پسر گفت اي كاش نميومدي تا باعث خجالت و شرمندگي من نشي... هميشه از چهره مادرش با يک چشم خجالت ميکشيد.. چندسال بعد پسر در 1شهر ديگه دانشگاه قبول شد و همون جا کار پيدا کرد و ازدواج كرد و بچه دار شد. خبر به گوش مادر رسيد . مادر گفت بيا تا عروس و نوه هامو ببينم.</span> Sat, 28 Jun 2014 22:01:00 GMT م?گن آدم وقت? م?م?ره کل اعضا? بدنش از کل کارا? بد اون آدم شهادت م?ده بر عل?ه همون شخص !!!... حا? ?ه سوال ... ؟؟؟؟؟ واقعا ا?ن زبون من شهادت م?ده که چه حرفا?? تو دلم سنگ?ن? م?کرد و نگفتم !...؟ ا?ن گلوم م?گه که چه روزا?? بغض گلوم رو خوردم که اشکم جلو ا?ن همه نامرد در ن?اد !.... ؟ ا?ن چشمها م?گن که از نامرد? خ?ل? از نامردا چه شبها?? تا صبح گر?ه کرده و خواب به چشمش ن?ومده !.... ؟ ا?ن دل ?مصب م?گه که http://koshkir.parsiblog.com/Feeds/8712843/ <span class="mb">م?گن آدم وقت? م?م?ره کل اعضا? بدنش از کل کارا? بد اون آدم شهادت م?ده بر عل?ه همون شخص !!!... حا? ?ه سوال ... ؟؟؟؟؟ واقعا ا?ن زبون من شهادت م?ده که چه حرفا?? تو دلم سنگ?ن? م?کرد و نگفتم !...؟ ا?ن گلوم م?گه که چه روزا?? بغض گلوم رو خوردم که اشکم جلو ا?ن همه نامرد در ن?اد !.... ؟ ا?ن چشمها م?گن که از نامرد? خ?ل? از نامردا چه شبها?? تا صبح گر?ه کرده و خواب به چشمش ن?ومده !.... ؟ ا?ن دل ?مصب م?گه که</span> Sat, 28 Jun 2014 22:38:00 GMT